دوره هایی در تاریخ ژاپن
دوره هایی در تاریخ ژاپن – دوره پارینه سنگی ،تاریخچه نسل بشر تایید شده در مجمع الجزایر ژاپن را می توان به حدود ۳۰۰۰۰ تا ۱۰۰۰۰۰ سال پیش ردیابی کرد. حدود ۳۴۰۰۰ سال پیش ابزارهای سنگی به نام ابزارهای سنگی چاقو از شمال چین به ژاپن آورده شد و در سراسر جزایر ژاپن مورد استفاده قرار گرفت.
ژاپن کشوری تاریخی با قدمتی کهن است با تور ژاپن می توان از اماکن تاریخی آن دیدن کنید و با تاریخ و تمدن آن بیشتر آشنا شوید.
سپس حدود ۲۰۰۰۰ سال پیش، مدفوع سنگی به نام میکرو تیغه از سیبری به ژاپن آورده شد و بیشتر در شرق ژاپن مورد استفاده قرار گرفت. فرهنگ مبتنی بر میکرو تیغه در شرق ژاپن و فرهنگ مبتنی بر ابزار سنگی نوع چاقو در غرب ژاپن برای مدتی با هم وجود داشتند.
با این حال، خیلی زود، میکرو تیغه ها به طور گسترده در غرب ژاپن نیز مورد استفاده قرار گرفتند و ابزارهای سنگی چاقویی به سرعت در حدود ۱۵۰۰۰ سال پیش از کار افتادند. حدود ۱۲۰۰۰ سال پیش، عصر یخبندان به پایان رسید و سطح دریا شروع به بالا رفتن کرد که مربوط به افزایش دمای اتمسفر بود.
جزایر ژاپن را از قاره آسیا جدا می کند. در نتیجه، زندگی و فرهنگ مردم ساکن در جزایر ژاپن به شدت تغییر کرد و منجر به آغاز دوره جومون شد، به جز جزایر کوچک در جنوب شرقی جزایر اصلی ژاپن.
دوره جومون(۱۴۰۰۰ قبل از میلاد – ۳۰۰قبل از میلاد)
دوره ای که از حدود ۱۲۰۰۰ سال پیش شروع شد، دوره جومون نامیده می شود. دوره جومون به شش دوره فرعی دوره آغازین، دوره قبل، دوره اولیه، دوره میانی، دوره پایانی و آخرین دوره طبقه بندی می شود.
در این دوره، مردم جزایر ژاپن ظروف سفالی به سبک جومون میساختند و بهطور فزایندهای افراد بیشتری در مکانهای ثابت، عمدتاً در خانههای گودال، زندگی میکردند.
مردم در این دوره از طریق شکار با تیر و کمان و ماهیگیری که از تپه صدف یا جمع آوری میوه شناخته می شود زندگی می کردند و از ابزار سنگی تراشیده، ظروف سنگی صیقلی و ابزار استخوانی استفاده می کردند. گیاهان نیز با کشت برنج در پایان و آخرین دوره کشت شدند.
در جزایر کوچک جنوب شرقی جزایر اصلی ژاپن، زندگی از ویژگیهای جزایر دوره پارینه سنگی در نیمه اول این دوره بود.
دوره یایویی(۳۰۰ قبل از میلاد – ۲۵۰ پس از میلاد)
دوره ای از حدود ۸ قبل از میلاد تا حدود قرن سوم را دوره یایویی می نامند. واژه ای که برای شناسایی این دوره به کار می رود از ظروف سفالی به سبک یایویی نشأت گرفته است.
جامعه مبتنی بر کشاورزی با محوریت کشت برنج تأسیس شد و به سرعت در بخشهای مختلف جزایر ژاپن، از شمال کیوشو تا سراسر هونشو، بهجز شمالیترین بخش هونشو و نواحی شمالی بیشتر گسترش یافت.
ایجاد یک جامعه مبتنی بر کشاورزی، جوامع محلی را ایجاد کرد. مطابق با پیشرفت یک جامعه مبتنی بر کشاورزی، اندازه جوامع محلی بزرگتر شده بود و در مراکز خود توسط سکونتگاه های نوع خندقی احاطه شده بود.
به نظر می رسد بسیاری از گورهای تپه ای که در این دوره ساخته شده اند، یکی از سبک های قبرهای مشخصه دوره شهردار بوده است.
جزایر ژاپن در آن زمان توسط چین راه یا بیدار نامیده می شد. برخی از این جوامع بزرگ با سلسله چین رابطه برقرار کردند و چین آنها را ملت نامید. ظاهراً در اوایل قرن اول، حدود صد کشور با چین رابطه داشتند. پادشاه “Na of Way” ماموریت خود را به سلسله هان بعدی فرستاد و یک تمبر طلا به او دادند.
جوامع بزرگ به تدریج متحد شدند و یک کنفدراسیون سیاسی که میتوان آن را اتحادیه کشورهای راه نامید در اوایل قرن دوم تأسیس شد. رئیس آن پادشاه وا نامیده می شد و سوئیشو پادشاه وا در اوایل دوره کنفدراسیون بود.
برای مدتی، وا از نظر سیاسی پایدار ماند، اما جنگ داخلی به نام جنگ واکوکو در نیمه دوم قرن دوم آغاز شد. پس از پایان جنگ، هیمیکو از پادشاهی یاماتای-کوکو پادشاه (ملکه) وا شد. هیمیکو با سلسله وی (در دوره سه ایالت چین) روابط برقرار کرد تا اتحاد کشورهای وا را تثبیت کند.
در هوکایدو و منطقه شمالی توهوکو، کشت برنج در مزارع شالیزاری قابل قبول نبود و زندگی در آنجا مانند کسانی بود که در دوره پس از جومون بودند.
دوره هایی در تاریخ ژاپن:دوره کوفون(دوره تومولوس۲۵۰ – ۵۳۸)
از نیمه دوم قرن سوم تا حدود قرن هفتم، دوره کوفون (دوره تومولوس) نامیده می شود. تپههای قبر بزرگ به شکل سوراخ کلید در اواسط قرن سوم ظاهر شد و استفاده از این سبک قبر به سرعت در سراسر جزایر ژاپن گسترش یافت.
به نظر می رسد که این نشانه ای از وجود گروه های سیاسی محلی در منطقه کینای (پنج استان پایتخت که پایتخت های باستانی نارا و کیوتو را احاطه کرده اند)، منطقه سانیو (استان های دریای داخلی) و منطقه شمالی کیوشو به طور موازی گرد هم آمده اند.
تشکیل حاکمیت یاماتو (حاکمیت ژاپن باستان). با این حال، گفته می شود دقیق تر است اگر در نظر بگیریم که وضعیت جزایر ژاپن هنوز به مرحله اولیه ملت نرسیده بود، اما همچنان کنفدراسیونی از گروه های مستقل بود.
با شروع از نیمه دوم قرن چهارم، حاکمیت یاماتو شروع به پیشروی به سمت شبه جزیره کره کرد و به دنبال آهنی بود که برای ساخت سلاح و ابزار کشاورزی مورد نیاز بود و باعث شد بسیاری از فناوری ها و محصولات فرهنگی در شبه جزیره کره و چین به وا معرفی شود. با ورود به قرن پنجم، حاکمیت یاماتو مرکز اصلی خود را به دشت کاواچی منتقل کرد و روابط فعالی با سلسله چین داشت.
رؤسای وا در این عصر به عنوان پنج پادشاه وا در کتب تاریخ چین ثبت شده اند. هر یک از پنج پادشاه وا خود را یک پادشاه بزرگ در داخل کشور می نامیدند. گفته میشود که این نشان میدهد که آنها میدانستند که وا و چین کشورهای مستقل جداگانهای هستند.
تپههای مقبرههای بزرگ به شکل سوراخ کلید در این دوره بهویژه بزرگ شدند و نشاندهنده وجود حاکمیت قوی بود. پس از پنج پادشاه وا، سردرگمی سیاسی در داخل حاکمیت یاماتو از نیمه دوم قرن پنجم تا نیمه اول قرن ششم مشاهده شد.
با این حال، پس از معرفی امپراتور کیتای، کنترل جزایر ژاپن توسط حاکمیت یاماتو قویتر شد، اما از سوی دیگر، روند پیشروی به شبه جزیره کره بسیار ضعیف شد. از طریق چنین دوره ای داخلی، کنترل حاکمیت یاماتو به تدریج تقویت شده بود. در نواحی کنار دریای اوخوتسک، فرهنگ اوخوتسک در حدود قرن پنجم در نیمه دوم این دوره ایجاد شد و تا حدود قرن سیزدهم ادامه یافت.
دوره آسوکا(۵۳۸-۷۱۰)
دوره ای از نیمه دوم قرن ششم تا اوایل قرن هشتم، دوره آسوکا نامیده می شود، زیرا مرکز اصلی حاکمیت یاماتو در آسوکا قرار داشت. در نیمه دوم قرن ششم، کنترل داخلی توسط حاکمیت یاماتو ثابت بود و اختلافات بر سر جانشینی تاج و تخت سلطنتی نسبتاً آشکار بود.
در این دوره، بودیسم از کودارا (باکجه، پائکچه) به ژاپن آورده شد و فرهنگ بودایی مانند فرهنگ آسوکا و فرهنگ هاکوهو در دوره بعدی توسعه یافت. در اواخر قرن ششم، سلسله سوئی چین را در ۴۰۰ سال متحد کرد و قدرت های سیاسی را در کشورهای شرق آسیا متمرکز کرد.
در وا نیز، شاهزاده شوتوکو و قبیله سوگا با فرستادن نمایندگان ژاپنی به سلسله سوئی چین، سیاست ملی را اصلاح کردند. تأسیس کانی جونیکای (دوازده درجه سرپوش) و معرفی قانون اساسی هفده ماده ای. با این حال، خانوادههای قدرتمند همچنان به شدت مقاومت میکردند، و حرکت به سمت تمرکز قدرت راکد بود، اگرچه بعداً نیز تلاش شد.
اصلاحات تایکا در اواسط قرن هفتم چنین حرکتی برای تقویت قدرت ها بود که به سطح معینی از پیشرفت دست یافت. با این حال، بزرگترین فرصت برای تمرکز قدرت با شکست در جنگ بازسازی کودارا در نیمه دوم قرن هفتم (نبرد هاکوسونکو یا نبرد باکگانگ) فراهم شد.
قدرت های مختلف در وا با اصلاح نظام های ملی موافقت کردند و سرعت تمرکز قدرت را تسریع کردند. علاوه بر این، امپراتور تنمو که در جنگ جینشین پیروز شد، قدرت را کاملاً متمرکز کرد و سعی کرد امپراتور را خدایی کند. تصور می شود که عنوان تننو (امپراتور) در عصر تنمو معرفی شد.
علاوه بر این، سیستم Ritsuryo (سیستم دولت متمرکز مبتنی بر کد ritsuryo) برای تحقق کنترل توسط امپراتور معرفی شد. تولید Taiho Ritsuryo (کد Taiho) در اوایل قرن هشتم. استفاده از اصطلاح نیهون (ژاپن) به عنوان نام این کشور تقریباً همزمان با تصویب Taiho Ritsuryo ایجاد شد.
در این دوره، زندگی در نواحی میانی و جنوب غربی هوکایدو و بخش شمالی استان آئوموری وارد دوره ساتسومون شد (که توسط ظروف سفالی با الگوهایی به نام ساتسومون مشخص شد).
دوره نارا(۷۱۰-۷۹۴)
اوایل قرن هشتم، دوره نارا نامیده می شود، زیرا پایتخت (پایتخت هیجو-کیو) در نارا قرار داشت. در این دوره یک سیستم ملی مبتنی بر Ritsuryo شکل گرفت و پیشرفت کرد.اگر قصد سفر به ژاپن را دارید و به تاریخ و گذشته آن علاقه مند هستید ابتدا باید ویزای ژاپن راتهیه کنید.
سیستم Ritsuryo مبتنی بر Odo omin shiso (اصل این است که همه زمین و مردم به امپراتور تعلق دارند) کنترل یکپارچه ملت توسط امپراتور و مقامات دولتی ملی را در نظر داشت و مردم از طریق henko-sei (سیستمی برای سازماندهی) کنترل می شدند.
مردم)، handen-sei (یک سیستم تخصیص زمین مبتنی بر Ritsuryo)، سیستم Soyocho (یک سیستم مالیاتی، corvee) و سربازان.در نیمه اول قرن هشتم، حرکت برای تقویت سیستم Ritsuryo فعال شد.
در نظر گرفته میشود که سیاستهای افزایش زمینهای زراعی مانند قانون Sanze-ishin (قانونی که به کشاورزانی که زمینهای زراعی جدید ایجاد کردهاند اجازه میدهد برای یک دوره سه نسل مالکیت آنها را داشته باشند) و قانون Konden einen shizai (قانونی که به کشاورزانی که زمینهای زراعی جدید ایجاد میکنند) زمین های زراعی برای داشتن دائمی آنها)، برای حمایت از تقویت سیستم Ritsuryo بود.
با این حال، با ورود به نیمه دوم قرن هشتم، کشاورزان سلسله مراتبی پیدا کردند و موقعیت هایی برای تغییر کنترل بر اساس سیستم Ritsuryo ایجاد شد، به عنوان مثال، افزایش کشاورزان برای جایگزینی کسانی که فرار کردند.
علاوه بر این، آگاهی ژاپن محور،در ژاپن، دولت از سیلا خواست که ادای احترام به ژاپن بیاورد و همچنین تلاش کرد تا Emishi و Hayato را تشویق کند تا در سیستم Ritsuryo مبتنی بر کنترل یکپارچه شوند.
با توجه به فرهنگ، «نیهونشوکی» (تاریخ ژاپن)، «مانیوشو» (مجموعه ده هزار برگ) و «فودوکی» (توضیحات آب و هوا، فرهنگ و غیره منطقه) تدوین شد.
علاوه بر این، فرهنگ تنپیو (فرهنگ در عصر تنپیو)، که متاثر از فرهنگ قاره ای است که از طریق کنتوشی (نمایندگان ژاپنی به سلسله تانگ چین) به ژاپن آورده شد، شکوفا شد. در آیین بودا، ایده دفاع ملی تقویت شد و معابد تودای جی و کوکو بون جی به بهانه کوکا گوجی (دفاع و حفظ ملت) به خواست امپراطور شومو ساخته شدند.
دوره هیان(۷۹۴ – ۱۱۸۵)
دوره ای از اواخر قرن هشتم تا اواخر قرن دوازدهم دوره هیان نامیده می شود که هیان-کیو توسط امپراتور کانمو به عنوان پایتخت ملی ساخته شده است. در نیمه اول دوره هیان، کشاورزان سلسله مراتبی بیشتری پیدا کردند و نظام ملی مبتنی بر سیستم Ritsuryo که از دوره قبل ادامه یافته بود به مرز خود رسیده بود.
بنابراین، از اوایل قرن یازدهم، دولت ملی به طور فعال اصلاحات نظام ملی را از طریق تمرکززدایی ترویج کرد و نظامی به نام دولت-ملت سلسله ای را تأسیس کرد.
در دولت-ملت سلسله ای، زوریو (رئیس فرمانداران استان)، که مقدار قابل توجهی از اختیارات کنترل استان به او منتقل شد، و کوکوگا (دفاتر دولتی استانی) مناطق محلی را کنترل می کردند. تحت کنترل زوریو و کوکوگا، سیستم فومیو (سیستمی برای جمع آوری مالیات) برای سیستم درآمد تشکیل شد و طبقه سامورایی از طریق سیستم نیروهای کوکوگا ظاهر شد.
در سیاست مرکزی، Sekkan-seiji (سیاست مبتنی بر Sekkan – نایب السلطنه یا مشاور ارشد امپراتور) که در آن خانه شمالی قبیله فوجیوارا نقش مسلط را داشت، تأسیس شد.با ورود به قرن دوازدهم، سیستم دولت-ملت سلسله ای شروع به تغییر کرد.
تعداد شوئن ها (املاک خصوصی) از اواخر قرن دوازدهم تا اوایل قرن سیزدهم به طور قابل توجهی افزایش یافته بود و یک سیستم کنترل قرون وسطایی به نام shoen koryo sei (سیستمی از زمین های عمومی و املاک خصوصی) ایجاد شد.
در همین عصر، اینسی که دایجو تننو (امپراتور بازنشسته) به عنوان چیتن نو کیمی (امپراتور بازنشسته قدرت) اداره امور ایالتی را بر عهده داشت، آغاز شد و گفته می شود در این دوران، دوران باستان به پایان رسید و دوره قرون وسطی آغاز شد.
از طریق دو جنگ، جنگ هوگن و جنگ هیجی، نزدیک به پایان دوره هیان، سامورایی ها به دنیای سیاسی پیش رفتند و دولت قبیله تایرا را به وجود آوردند.
ژاپنی شدن فرهنگ که به تدریج از دوره نارا پیشرفت کرده بود، فرهنگ سبک ژاپنی را با استفاده از هیراگانا (شخصیت های هجایی ژاپنی) و کاتاکانا (مجموعه دیگری از شخصیت های هجایی ژاپنی) آغاز کرد و ادبیات روایی آغاز شد که نمونه های بارز آن «داستان جنجی» است. و “Makura no soshi” (کتاب بالش) شکوفا شد.
بودیسم باطنی و ماپو شیسو (باور “پایان جهان”) به طور گسترده ای باور داشتند، تلفیق شینتو با بودیسم پیشرفت کرد و معابد بسیاری ساخته شد. در جزایر کوچک واقع در جنوب شرقی جزایر اصلی ژاپن، دوره گوسوکو در حدود قرن دوازدهم آغاز شد.
دوره کاماکورا(۱۱۸۵ – ۱۳۳۶)
قرن هشتم را دوره کاماکورا می نامند و دولت کوگه (اشراف دربار) در کیوتو و حکومت نظامی در کاماکورا در این دوره با هم وجود داشتند. کاماکورا باکوفو (حکومت فئودالی ژاپن به ریاست یک شوگون سامورایی) با MINAMOTO no Yoritomo به عنوان رئیس آن، دولت قبیله Taira را در جنگ Jisho-Juei شکست داد.
در این روند، باکوفوها حق انتصاب شوگو و جیتو (فرمانداران نظامی و مباشران املاک) را به دست آوردند و تبدیل به دولتی شدند که می توانست در ردیف دربار امپراتوری (دولت کوگه) قرار بگیرد. در نتیجه جنگ جوکیو در نیمه اول قرن سیزدهم، دولت کوگه به یک انگل در پشت دولت نظامی تبدیل شد. پس از آن، سلطنتی که در آن طایفه هوجو، رئیس گوکنین (واسالان فوری شوگونات در کاماکورا و موروماچی در دوره ادو)،
از اواسط قرن سیزدهم، سیستم اجتماعی به شدت شروع به تغییر کرد: به عنوان مثال، پول در اقتصاد مورد استفاده قرار گرفت، کالاها به طور فعال در گردش بودند، و ساموراییها، مانند جیتو (مدیران و اربابان مانورها) به سمت شوئن پیشرفت کردند.
کوریو (اراضی عمومی و املاک خصوصی). این حرکت به دلیل تهاجم مغول به ژاپن تسریع شد و اقدامات باکوفو در برابر این حرکت به صورت توکوسیری (دستور بازگرداندن زمین فروخته شده و انحلال بدهی) و ظلم و ستم رئیس پدری ظاهر شد.
شاخه اصلی قبیله هوجو. در جوامع محلی، آکوتو (افراد مخالف سیستم کنترل اجتماعی مستقر در قرون وسطی) و سوسون (اجتماعی متشکل از انجمن های خودگردان دهقانان) در تاریخ ظاهر شدند.
تغییر موثر و سریع shoen koryo sei. در فرهنگ، هنر ناتورالیستی، همانطور که در Kongo Rikishi zo (مجسمه های Kongo Rikishi) توسط Unkei و توسط Kaikei دیده می شود، توسعه یافت. در دین، مکاتب جدید بودیسم ژاپنی به نام بودیسم جدید کاماکورا تأسیس شد که به طور گسترده توسط عموم پذیرفته شد. در هوکایدو فرهنگ آینو در حدود قرن سیزدهم تاسیس شد.
دوره نانبوکوچو(۱۳۳۶ – ۱۳۹۲)
قرن چهاردهم در ژاپن دوره دادگاه های شمالی و جنوبی نامیده می شود. در این دوره، دربار امپراتوری به دربار جنوبی برای دایکاکوجی-تو (نسب امپراتوری که با امپراتور کامیاما شروع می شود) و دربار شمالی برای جیمیوین-تو (نسب امپراطور از امپراتور گوفوکاکوسا تا امپراتور گوکوماتسو) تقسیم شد.
با شکست دادن کاماکورا باکوفو، امپراتور گودایگو برای دایکاکوجی – در به اصطلاح بازسازی کمو خود، ملت را خودکامه اداره کرد. با این حال، با افزایش ناامیدی ساموراییها، تاکاوجی آشیکاگا دولت جدید را ترک کرد، از گروه Jimyoin-to حمایت کرد و گروه Daikakuji-to را تا Yoshino در جنوب تعقیب کرد.
تغییرات در ماهیت شوئن کوریو سی رویارویی در هر طبقه اجتماعی ملت را آشکار کرد. تبدیل شدن به رویارویی های سراسری با رویارویی بین دربار شمالی و دادگاه جنوبی که به عنوان یک دلیل مشروع مورد استفاده قرار می گیرد.
در فرهنگ، گرایش به رفتار اسرافآمیز وجود داشت و به طبقات اجتماعی یا نظم اجتماعی کمی فکر میکرد، همانطور که معمولاً در «باسارا» دیده میشود. علاوه بر این، رنگا (آیات مرتبط) محبوب بود، و گرایشی برای عموم مردم نیز وجود داشت که به فرهنگ علاقه داشته باشند، همانطور که در Nijo Kawara Rakusho (لمپن در ساحل رودخانه نیجو) دیده می شود.
دوره موروماچی(۱۳۳۶ – ۱۵۷۳)
دوره ای از قرن چهاردهم تا قرن شانزدهم را دوره موروماچی می نامند و باکوفو در موروماچی کیوتو قرار گرفت. تاکوجی آشیکاگا مخالف دربار جنوبی بود و باکوفوی موروماچی را برای حمایت از دربار شمالی باز کرد. باکوفو که مرکز اصلی خود را در کیوتو قرار داد، به تدریج عملکرد دربار امپراتوری را از بین برد. بنابراین، دربار امپراتوری (دولت کوگه) شروع به از دست دادن کنترل خود بر قدرت سیاسی کرد.
شوگو (پاسبان استانی) مستقر در هر استان با کسب امتیازات اقتصادی مانند hanzei (سیستمی در دوره موروماچی که در آن موروماچی باکوفو به فرمانداران نظامی اجازه می داد یا شوگو، کنترل استان را تقویت می کرد.
دریافت نیمی از مالیات از خانههای مسکونی و مردمی بهعنوان صندوق نظامی) و از طریق گسترش شوگوکه (سیستم قراردادی که صاحب خانه به یک پاسبان استانی برای مدیریت خانهاش و پرداخت گمرکات میسپرد).
سپس شوگو وظایف کوکوگا را بر عهده گرفت، به شوگو دایمیو (ارباب قلمروی ژاپن به عنوان پاسبان استانی) تبدیل شد و سیستم کنترلی به نام سیستم شوگو-ریوگوکو (سیستم استان کنترل کننده شوگو) را ایجاد کرد. سیستم مکمل متقابل ایجاد شده توسط باکوفو و دایمیو شوگو، سیستم موروماچی باکوفو-شوگو نامیده می شود.
یوشیمیتسو ASHIKAGA پیمان Meitoku را برای متحد کردن دربار شمالی و جنوبی تکمیل کرد، تجارت بین ژاپن و سلسله مینگ در چین را انجام داد و توسط امپراتور سلسله مینگ عنوان پادشاه ژاپن را دریافت کرد. یوشیمیتسو تلاش کرد تا قدرت دایمیو شوگو را کاهش دهد.
با این حال، دایمیوهای شوگو با سرسختی تلاش کردند تا قدرت خود را گسترش دهند و نبردهای زیادی بین باکوفو و شوگو درگرفت. سیستم باکوفو-شوگو تا اواسط قرن پانزدهم باقی ماند. با این حال، سیستم به دلیل جنگ اونین متزلزل شد و با کودتای میو به عنوان نقطه عطف فروپاشید و تاریخ را به دوره Sengoku (دوره کشورهای متخاصم) در ژاپن منتقل کرد.
یک اصل اجتماعی در این عصر خودیاری بود و حرکت برای اتحاد یا ikki (قیام) در هر طبقه اجتماعی غالب بود. جوامع روستایی به طور فزاینده ای مستقل تر شدند، و سوسون (جماعتی متشکل از انجمن های خودگردان دهقانان) در مناطق مختلف تأسیس شدند. در غرب ژاپن، تجارت به طور فعال با فعالیت هایی که به کره و چین نیز گسترش یافت (واکو (دزدان دریایی ژاپنی)) انجام شد.
در فرهنگ، فرهنگ موروماچی، که با تعامل بین افراد در اقشار مختلف اجتماعی مشخص می شود، همانطور که در رنگا، ساروگاکو (سلف نوه) و مراسم چای دیده می شود، شکوفا شد. تحت تأثیر فرقه ذن، این فرهنگ با ویژگی هایی از سادگی و عمق ارائه شد.
که مشخصه آن تعامل بین افراد در اقشار مختلف اجتماعی است، همانطور که در مراسم رنگا، ساروگوکو (سلف نوه) و مراسم چای رونق یافت.
تحت تأثیر فرقه ذن، این فرهنگ با ویژگی هایی از سادگی و عمق ارائه شد. که مشخصه آن تعامل بین افراد در اقشار مختلف اجتماعی است، همانطور که در مراسم رنگا، ساروگوکو (سلف نوه) و مراسم چای رونق یافت. تحت تأثیر فرقه ذن، این فرهنگ با ویژگی هایی از سادگی و عمق ارائه شد.
دوره سنگوکو(۱۴۶۷ – ۱۵۹۰)
در این دوره، سنگوکو دایمیو (دایمیو، یعنی ارباب قلمرو ژاپن در دوره سنگوکو) که از دایمیو شوگو، شوگودای (معاون شوگو، پاسبان استان)، یا از کوکوجین (سامورایی محلی) ظاهر شد، و قدرت دایمیو Sengoku سیستم کنترل قرون وسطایی را نابود کرد و سطوح استقلال خود را به عنوان مثال با ایجاد bunkokuho (قانونی که هر sengoku-daimyo در حوزههای خود اجرا میکرد) بالا برد.
منطقه ای که یک دایمیو اجازه داشت به طور کامل بر آن کنترل داشته باشد، به یک کشور منطقه ای تبدیل شد، با بسیاری از کشورهای منطقه ای به موازات سراسر ژاپن. سیستم کنترل یکپارچه در هر کشور منطقه ای سیستم دایمیو-ریوگوکو نامیده می شود.
تضادهای سیاسی یا اقتصادی میان این کشورهای منطقه از طریق جنگ با سلاح حل می شد. Nobunaga ODA که در اواسط قرن ۱۶ ظاهر شد، یک سازمان جنگی قوی را در قلمرو خود تأسیس کرد، به عنوان مثال، با جدا کردن سامورایی ها از کشاورزان و گسترش سریع قلمرو خود.
در این دوره، قدرت تولید محصولات کشاورزی افزایش یافت، سپس این محصولات به طور فعالتری در هر کشور منطقه ای گردش کردند و مناطق شهری به سرعت در مناطق مختلف ژاپن شکل گرفتند. تجارت با کشورهای اروپایی (تجارت با اسپانیا و پرتغال) آغاز شد و اسلحه های کبریت و مسیحیت به ژاپن آورده شد و به طور قابل توجهی بر تکنیک های مبارزه و مفاهیم مذهبی که ژاپنی ها تا آن زمان داشتند تأثیر گذاشت.
دوره آزوچی-مومویاما(۱۵۶۸-۱۶۰۳)
Nobunaga ODA یوشیاکی ASHIKAGA، شوگون در موروماچی را برکنار کرد و دولت کینای (دولت در منطقه کینای – تقریباً مطابق با منطقه کانسای فعلی) را به جای باکوفو موروماچی تأسیس کرد. با این حال، پس از کشته شدن نوبوناگا در حادثه هونوجی، کار یکپارچه سازی کنترل ژاپن به هیدیوشی تویوتومی به ارث رسید.
بر اساس دولت کینای که توسط نوبوناگا تأسیس شد، هیدیوشی مناطقی از توهوکو تا کیوشو را فتح کرد و کار یکپارچه کردن کنترل ژاپن را به پایان رساند. هیدیوشی همچنین تلاش کرد تا سیستم کنترل قرون وسطایی و قدرت های کنترل را حذف یا سرکوب کند.
او از طریق تایکو کنچی (بررسی زمین توسط هیدیوشی تویوتومی)، شوئن کوریو سی (سیستم زمین های عمومی و املاک خصوصی) و پست های مرتبط را لغو کرد و به دوره قرون وسطی پایان داد. هیدیوشی در حالی که جنگ بونروکو-کیچو که او آغاز کرده بود، درگذشت و دولت تویوتومی ضعیف شد، زیرا این مشکل وجود داشت که چه کسی باید جانشین مقام او شود.
پس از کنترل یکپارچه هیدیوشی بر ژاپن، تثبیت سیاست و اقتصاد، فرهنگ باشکوه مومویاما با محوریت دایمیو و سامورایی شکوفا شد.
دوره ادو(۱۶۰۳ – ۱۸۶۸)
دوره ای از ۱۶۰۳ تا ۱۸۶۷ دوره ادو نامیده می شود و باکوفو ادو در ادو (توکیو) قرار گرفت. پس از مرگ هیدیوشی، ایه یاسو توکوگاوا با پیروزی در نبرد سکیگاهارا قدرت را به دست گرفت.
سپس باکوفو را در ادو تأسیس کرد و قبیله تویوتومی را در اوزاکا نو اکی (محاصره اوزاکا) نابود کرد. پس از این، باکوفوها در حدود اواسط قرن هفدهم، از طریق تصویب بوکه شواتتو (قوانینی برای خانوادههای نظامی)، رابطه ارباب و خدمتکار را با هر دایمیو مستحکم کردند و سانکینکوتای را ساختند (سیستمی که طبق آن اربابان فئودال باید هر سال در میان بگذرانند.
در محل اقامت ادو) اجباری و انجام عملیات کایکی (از دست دادن رتبه سامورایی ها و املاک) برای دایمیو قدرتمند، کنترل دربار امپراتوری را تقویت کرد و سیستم افسری دولتی آن را ایجاد کرد.
به موازات، باکوفوها از طریق محدود کردن فعالیتهای مربوط به مسیحیت و تقویت کنترل تجارت، تلاشهایی را برای ایجاد ثبات در جامعه انجام دادند. در چنین شرایطی، وقوع قیام های شیمابارا/آماکوسا، باکوفوها را به ممنوعیت کامل مسیحیت و انزوای کامل ملی سوق داد که فقط تجارت تحت کنترل باکوفو را مجاز می دانست.
دوره میجی(۱۸۶۸ – ۱۹۱۲)
دوره ۱۸۶۸ تا ۱۹۱۲ دوره میجی نامیده می شود. دولت بازسازی که بر حوزههای سرنگونی باکوفو متمرکز بود، از طریق جنگ داخلی بوشین، قدرتهای باکوفوی سابق را بیرون کرد و سپس دولت جدید میجی را تأسیس کرد.
تحت قدرت امپراتور، دولت جدید سیستم های مختلفی را از کشورهای اروپایی و ایالات متحده معرفی کرد و مجموعه ای از اصلاحات به نام احیای مایجی انجام داد، مانند هایهان چیکن (الغای قلمروهای فئودالی و ایجاد استان ها)، لغو نظام طبقاتی. ، استقرار نظام حقوقی و ساخت زیرساخت های ملی.
در این فرآیند، دولت پادشاهی ریوکیو سابق، منطقه ایزو به جز ساخالین (تقریباً تمام مناطق جزایر هوکایدو و کوریل) و جزایر اوگاساوارا (جزایر بونین) را به طور کامل در قلمرو ژاپن قرار داد.
دولت جدید با هدف تجدید نظر در معاهدات نابرابر، تلاش هایی را برای ایجاد نظام های ملی، مانند ایجاد رژیم امپراتوری و تصویب قانون اساسی امپراتوری ژاپن انجام داد. علاوه بر این، دولت تقویت صنایع و تقویت قدرت نظامی (به اصطلاح فوکوکو-کیوهی) را به عنوان یک سیاست ملی ترویج کرد و حرکت ژاپن را به سرعت به یک کشور مدرن تبدیل کرد.
پس از پیروزی در جنگ چین و ژاپن و جنگ روسیه و ژاپن، ژاپن به یکی از قدرت های بزرگ جهانی تبدیل شد. سپس ژاپن با کسب موقعیت بین المللی بر تایوان حکومت کرد و کره را ضمیمه کرد. در فرهنگ، علم، هنر و سایر محصولات فرهنگی جدید به ژاپن آورده شد و این حالت را تمدن و روشنگری نامیدند.
فرهنگ تا حد زیادی با فرهنگ دوره ادو یا قبل از توسعه متفاوت است: به عنوان مثال، ادبیاتی به نام رمان مبتنی بر فردگرایی که تا آن زمان در ژاپن وجود نداشت، معرفی شد. در دین، تلفیق شینتوئیسم و بودیسم رد شد (جدایی بودیسم و شینتوئیسم) و حرکت هایی برای سرکوب بودیسم (هایبوتسو کیشاکو) نیز مشاهده شد.
دوره تایشو(۱۹۱۲ – ۱۹۲۶)
دوره ۱۹۱۲ تا ۱۹۲۶ دوره تایشو نامیده می شود. ژاپن بر اساس اتحاد انگلیس و ژاپن وارد جنگ جهانی اول شد و در این جنگ پیروز شد و به عنوان یکی از قدرت های بزرگ جهانی به حساب می آید. یک جنبش سیاسی به نام دموکراسی تایشو با شورش برنج آغاز شد.
در نتیجه این جنبش، انتخابات مردمی انجام شد و سیاست حزبی ایجاد شد. با این حال، قانون حفظ نظم عمومی در همان زمان تصویب شد و کمونیسم را سرکوب کرد.
در ژاپن، به دلیل تقاضای ویژه برای تدارکات برای جنگ جهانی، اقتصاد به طور بی سابقه ای رونق داشت. با این حال، هنگامی که جنگ جهانی اول به پایان رسید، ژاپن دچار مشکل شد زیرا اقتصاد به دلیل واکنش به تقاضای قبلی به شدت رکود داشت و به دنبال آن زلزله بزرگ کانتو نیز رخ داد.
دوره شووا(۱۹۲۶ – ۱۹۸۹)
دوره ۱۹۲۶ تا ۱۹۸۹ دوره شووا نامیده می شود. رکود اقتصادی که از دوره تایشو ادامه یافت مستقیماً تحت تأثیر رکود جهانی قرار گرفت و به طور قابل توجهی جامعه را بی ثبات کرد. ارتش ژاپن جایگزین سیاست حزبی شد و منچوری را اشغال کرد و Manchukuo را تأسیس کرد و مدتی بعد در جنگ چین و ژاپن (Shina-jihen) با جمهوری چین توسعه یافت.
این وضعیت ایالات متحده آمریکا و انگلیس را از خود دور کرد. ژاپن با خروج از جامعه ملل، با دولت فاشیست آلمان و ایتالیا (اتحاد ژاپن، آلمان و ایتالیا) متحد شد و وارد جنگ جهانی دوم شد (جنگ اقیانوس آرام/جنگ بزرگ شرق آسیا). نیروهای ژاپنی تحت تأثیر قدرت برتری مادی ایالات متحده و استراتژی مختل کردن تجارت، و با پرتاب بمب های اتمی غرق شدند.
پس از جنگ، ژاپن تحت کنترل ستاد کل (GHQ) قرار گرفت و قانون اساسی ژاپن بر اساس نظام ملی با امپراطور به عنوان نماد وحدت مردم، حاکمیت مردمی و صلح طلبی تصویب شد. ژاپن پس از بازگرداندن حاکمیت خود با انعقاد معاهدات صلح، معاهده همکاری و امنیت متقابل بین ایالات متحده و ژاپن را به عنوان کشوری از بلوک غرب در کشور جنگ سرد منعقد کرد.
تحت سیستم حزب محافظه کار در مقابل مترقی که در سال ۱۹۵۵ توسط حزب لیبرال دموکرات و حزب سوسیالیست ژاپن ایجاد شد، ژاپن از طریق یک دوره رشد اقتصادی بالا به یکی از قدرت های اقتصادی بزرگ تبدیل شده است. در اواخر دوره شووا (دهه ۱۹۸۰)، ژاپن از شرایط تجاری مطلوبی به نام اقتصاد حبابی برخوردار بود.
دوره هیسه(۱۹۸۹ – اکنون)
از سال ۱۹۸۹ تا به امروز دوره هیسه نامیده می شود. اقتصاد حبابی که از اواخر دوره شووا ادامه داشت، سقوط کرد. اقتصاد کندی که پس از آن مدت ها دوام آورد، ۲۰ سال از دست رفته (دهه های از دست رفته) نامیده شد و ساختار اقتصادی اصلاح شد.
در سیاست، دولت جنگ سرد پایان یافت. در نتیجه، سیستم ۱۹۵۵ توسط حزب لیبرال دموکرات و حزب سوسیالیست ژاپن فروپاشید و یک دولت ائتلافی، بدون احزاب لیبرال دموکرات و حزب کمونیست، تحقق یافت.
فرهنگ و زندگی از زمان پایان جنگ به طور پیوسته متنوع شده است، اما با ورود به قرن بیست و یکم، همراه با جهانی شدن و روند جامعه که در آن اینترنت به طور گستردهتر استفاده میشود، تنوع بیشتری یافته است.